درسنامه روخوانی قرآن کریم(قسمت دوم)

 

مخرج چهاردهم:محل خروج«ث-ذ-ظ»

دراین سه حرف، نوک زبان با لبه ی دندانهای ثنایای بالا مماس شود وهم زمان «سر» سرزبان به لثه ی پشت آنها نزدیک می گردد(مخرج حرف). آنگاه خروج هو اازفاصله ی بین «سر» زبان و«لثه»ها این سه حرف را تولید می کند.

البته توصیه می شود«نوک» و«سر» زبان با شدت و فشار به لبه و نیزلثه ی دندانهای بالا نچسبد.چرا که ممکن است راه عبور هوا مسدودشده و این سه حرف «نطعی» شباهت پیدا کنند.

«ث»:به روش گفته شده و بدون ارتعاش تارهای صوتی، تولید می شود. سطح زبان باید کاملا مسطح و بی شیار بماند تا این حرف بوی «س» نگیرد.

«ذ»: همان حرف «ث» است اما همراه با آن تارهای صوتی نیز مرتعش می گردند. توصیه ی بالا در موردحرف «ذ» هم صادق است.

«ظ»: همان حرف «ذ» اما پرحجم ومفخم است(ذال مفخم).

هم زمان با عملکرد مخرج «ذ» ، کف زبان گود شده و«ریشه»ی زبان بالا می آید.نتیجتا صدایی «پرحجم» ایجاد می شود و «ذ» را به «ظ» تبدیل می کند.

تاکید می شوداین سه حرف با حالت «نوک زبانی» تلفظ می شوند.لذا دقت کنید و به ویژه تلفظ حرف «ظ» را به خوبی فرا بگیریدتا «ض» را شبیه آن تلفظ نکنید! در واقع این مطلب که «ض» نبایدمانند«ظ»تلفظ گردد،قدم اول درتلفظ حرف «ض» است!

اغلب اهل اداءسه حرف«ث- ذ- ظ» را به درستی «حروف لثوی» نامیده اند. چراکه بخش جلوی زبان با کمک لثه ها (عضوثابت مخرج)، این حروف را تولیدمی کنند.

تمرین:

1-مخارج حروف لثوی  را توضیح دهید.

2-حروف لثوی را در ایات زیر مشخص کنید:

وَظَلَّلْنَا عَلَيْكُم‌ُ الْغَمَام‌َ وَأَنْزَلْنَا عَلَيْكُم‌ُ الْمَن‌َّ وَالسَّلْوي‌' كُلُوا مِن‌ْ طَيِّبَات‌ِ مَا رَزَقْنَاكُم‌ْوَمَا ظَلَمُونَا وَل'كِن‌ْ كَانُوا أَنْفُسَهُم‌ْ يَظْلِمُون‌َ«57» وَاءِذْ قُلْنَا ادْخُلُوا ه'ذِه‌ِ الْقَرْيَة‌َ فَكُلُوْا مِنْهَا حَيْث‌ُ شِئْتُم‌ْرَغَدَاً وَادْخُلُوا الْبَاب‌َ سُجَّداً وَقُولُوا حِطَّة‌ٌ نَغْفِرْ لَكُم‌ْ خَطَايَاكُم‌ْ وَسَنَزِيدُ الْمُـحْسِنِين‌َ«58» فَبَدَّل‌َالَّذِين‌َ ظَلَمُوا قَوْلاً غَيْرَ الَّذِي‌ قِيل‌َ لَهُم‌ْ فَاَنْزَلْنَا عَلَي‌ الَّذِين‌َ ظَلَمُوا رِجْزاً مِن‌َ السَّماءِ بِمَا كَانُوايَفْسُقُون‌َ«59» وَاءِذِ اسْتَسْقَي‌' مُوسَي‌' لِقَوْمِه‌ِ فَقُلْنَا اضْرِب‌ْ بِعَصَاك‌َ الْحَجَرَ فَانْفَجَرَت‌ْ مِنْه‌ُ اثْنَتَا عَشْرَة‌َعَيْناً قَدْ عَلِم‌َ كُل‌ُّ اُنَاس‌ٍ مَشْرَبَهُم‌ْ كُلُوا وَاشْرَبُوا مِن‌ْ رِزِِْ اللهِ وَلاَ تَعْثَوْا فِي‌ الاَْرْض‌ِ مُفْسِدِين‌َ(بقره60)

 

 

 

 

 

 

 

مخرج پانزدهم:محل خروج«ف»

لب پایین با دندانهای جلودرآرواره ی بالا، مماس شده واز میان آنها، هوا با صدای «ف» خارج می شود.در تلفظ این حرف، تارهای صوتی مرتعش نمی شوند.

مخرج شانزدهم:محل خروج «ب- م- و»

دولب با یکدیگراین سه حرف را تولیدمی کنند.

حرف«ب»:با انطباق دولب بر یکدیگرتولید میشود. هم زمان با بسته شدن راه خروجی هوا توسط لبها، راه بینی نیز توسط نرم کام وزبان کوچک مسدود می شود.هوادر پشت بینی ولبها، لحظه ای محبوس می شود و با باز شدن ناگهانی لبها، در حالی که راه بینی همچنان بسته است صدای «ب» تولید می شود(انسدادی).

صدای حرف «ب» با ارتعاش تارهای صوتی همراه است.در صورتی که ارتعاش تارهای صوتی نباشد، به جای «ب» حرف «پ» فارسی تولید می گردد.

«م»:این حرف نیزبه همان طریق و همراه با ارتعاش تارهای صوتی تولید می گردد؛ با این تفاوت که موقع بسته بودن لبها، راه بینی باز است و صدای «م» از بینی خارج می گردد(غنه)

«و»:برخلاف «و» فارسی، ازجمع شدن دولب (به حالت ضمه یا اشمام) وبدون انطباق آنها بریکدیگر، تولیدمی گردد. تولید«و» با ارتعاش تارهای صوتی همراه است.

بایدتوجه کرد که در موقع تلفظ حرف«و»لب ها سریعا به حالت جمع شدن کامل در آمده وصدای «و» از این لحظه آغازگردد، نه این که صدای «و» را با «شروع جمع شدن لبها» آغازکنیم و تا بازگشتن لبها به حالت اولیه ادامه یابد! چهارحرف(ف-ب-م-و) را به لحاظ انتساب به «شفة»(لب)، حروف «شفوی» یا «شفهی» نامند.

تمرین:

 

1-مخارج حروف شفوی   را توضیح دهید.

2-حروف شفوی را در ایات زیر مشخص کنید:

وَاءِذْ قُلْتُم‌ْ يَا مُوسَي‌' لَن‌ْ نَصْبِرَ عَلَي‌' طَعَام‌ٍ وَاحِدٍ فَادْع‌ُ لَنَا رَبَّك‌َ يُخْرِج‌ْ لَنَا مِمَّا تُنْبِت‌ُ الاَْرْض‌ُ مِن‌ْ بَقْلِهَاوَقِثَّائِهَا وَفُومِهَا وَعَدَسِهَا وَبَصَلِهَا قَال‌َ أَتَسْتَبْدِلُون‌َ الَّذِي‌ هُوَ أَدْنَي‌' بِالَّذِي‌ هُوَ خَيْرٌ اهْبِطُوا مِصْراً فَاءِن‌َّلَكُم‌ْ مَا سَاَلْتُم‌ْ وَضُرِبَت‌ْ عَلَيْهِم‌ُ الذِّلَّة‌ُ وَالْمَسْكَنَة‌ُ وَبَاءُوا بِغَضَب‌ٍ مِن‌َ اللهِ ذ'لِك‌َ بِاَنَّهُم‌ْ كَانُوا يَكْفُرُون‌َبِا´يَات‌ِ اللهِ وَيَقْتُلُون‌َ النَّبِيِّين‌َ بِغَيْرِ الْحَق‌ِّ ذ'لِك‌َ بِمَا عَصَوا وَكَانُوا يَعْتَدُون‌َ«61» اءِن‌َّ الَّذِين‌َ ا´مَنُواوَالَّذِين‌َ هَادُوا وَالنَّصَاري‌' وَالصَّابِئِين‌َ مَن‌ْ ا´مَن‌َ بِاللهِ وَالْيَوْم‌ِ الاْ´خِرِ وَعَمِل‌َ صَالِحاً فَلَهُم‌ْ أَجْرُهُم‌ْ عِندَرَبِّهِم‌ْ وَلاَ خَوْف‌ٌ عَلَيْهِم‌ْ وَلاَ هُم‌ْ يَحْزَنُون‌َ«62»بقره

 

 

 

 

 

 

 

 

مخرج هفدهم:محل خروج«غنه»

درواقع تمامی فضای بینی (خیشوم)،آخرین مخرج یعنی «مخرج هفدهم» محسوب می شود.

صوتی که ازارتعاش تارهای صوتی ایجاد میشود، در صورتی که به جای دهان، ازفضای بینی خارج گردد، «غنه» نام دارد.

«غنه» حالت ویژه دوحرف «ن» و«م» است.

برای درک اهمیت نقش خیشوم دراداءاین دوحرف، کافی است بینی خود را با انگشتان کاملاببندید و مثلا بگویید:«مهمان من نیامد!»و یا در قرآن بخوانید: «وعلی امم ممن معک» (هود:48) . آیا میتوانید عبارت فوق را قرائت کنید؟!

درنون ومیم ساکن یا مشدد،جایگاه «دهانی» یا «لبی» آنها کاملا بسته است و صدای آنها ازمخرج غنه خارج می شود. اما در نون ومیم متحرکه، نه تنها در لحظه ی «رهش» که حتی در خلال حرکت کوتاه کشیده ی آنها نیزصدامشترکا ازدهان وبینی خارج می گردد.پس «غنه صفت ویژه دوحرف نون ومیم درهمه ی حالات سکون وحرکت است».

 

تمرین:

 

1-مخارج حروف غنه    را توضیح دهید.

2-حروف غنه را در ایات زیر مشخص کنید:

وَاءِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَكُم‌ْ وَرَفَعْنَا فَوْقَكُم‌ُ الطُّورَ خُذُوا مَاآتَيْنَاكُم‌ْ بِقُوَّة‌ٍ وَاذْكُرُوا مَا فِيه‌ِ لَعَلَّكُم‌ْ تَتَّقُون‌َ«63» ثُم‌َّ تَوَلَّيْتُم‌ْ مِن‌ْ بَعْدِ ذ'لِك‌َ فَلَوْلاَ فَضْل‌ُ اللهِ عَلَيْكُم‌ْوَرَحْمَتُه‌ُ لَكُنْتُم‌ْ مِن‌َ الْخَاسِرِين‌َ«64» وَلَقَدْ عَلِمْتُم‌ُ الَّذِين‌َ اعْتَدَوْا مِنْكُم‌ْ فِي‌ السَّبْت‌ِ فَقُلْنَا لَهُم‌ْ كُونُواقِرَدَة‌ً خَاسِئِين‌َ«65» فَجَعَلْنَاهَا نَكَالاً لِمَا بَيْن‌َ يَدَيْهَا وَمَا خَلْفَهَا وَمَوْعِظَة‌ً لِلْمُتَّقِين‌َ«66» وَاءِذْ قَال‌َمُوسَي‌' لِقَوْمِه‌ِ اءِن‌َّ اللهَ يَأْمُرُكُم‌ْ أَن‌ تَذْبَحُوا بَقَرَة‌ً قَالُوا أَتَتَّخِذُنَا هُزُواً قَال‌َ أَعُوذُ بِاللهِ أَن‌ْ أَكُون‌َ مِن‌َالْجَاهِلِين‌َ«67بقره

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

احکام نون ساکنه و تنوین (تعریف نون ساکنه، تعریف تنوین کیفیت وقف بر تنوین، اظهار، ادغام، اقلاب، اخفاء)

● تعریف نون ساکنه: نونی است که هیچ گونه حرکتی اعم از کوتاه و کشیده نداشته باشد و دارای نشانه ی سکون بوده و به کمک حرف متحرّک پیش از خود با یک بخش خوانده می شود.

● تعریف تنوین: تنوین نشانه ی نون ساکن زایدی است که در آخر برخی کلمات می آید، نوشته نشده ولی خوانده می شود. تنوین بر سه قسم است:نصب ً ، جر ٍ ، رفع ٌ

البته قبلا درباره تنوین مطالبی را عرض کردیم ولی باتوجه به اهمیت بحث تنوین دوباره احکام ان را در بحث نون ساکنه مطرح می نمائیم.

● کیفیت وقف بر تنوین:

◄ در صورتی که حرف آخر کلمه، دارای تنوین نصب باشد، درهنگام وقف تنوین به الف مدی تبدیل می شود. مانند «مَفَازًا » که در هنگام وقف «مَفَازَا» خوانده می شود.

◄ در صورتی که حرف آخر کلمه دارای تنوین جر یا رفع باشد ،در هنگام وقف ساکن می شود.

نون ساکنه یا تنوین با توجه به حرفی که بعد آن قرار می گیرد، چهار حالت گوناگون به خود می گیرد.احکام چهار گانه نون ساکنه و تنوین عبارتند از:

1- اظهار 2- ادغام 3- اقلاب 4- اخفاء

 

تمرین:

1-نون ساکنه را تعریف کنید.

2- احکام چهار گانه نون ساکنه و تنوین را بنویسید.

3-نون ساکنه را در ایات زیر مشخص نمائید:

«70» قَال‌َ اءِنَّه‌ُ يَقُول‌ُ اءِنَّهَا بَقَرَة‌ٌ لاَ ذَلُول‌ٌ تُثِيرُ الاَْرْض‌َ وَلاَ تَسْقِي‌ الْحَرْث‌َ مُسَلَّمَة‌ٌلاَ شِيَة‌َ فِيهَا قَالُوا الاْ´ن‌َ جَئْت‌َ بِالْحَق‌ِّ فَذَبَحُوهَا وَمَا كَادُوا يَفْعَلُون‌َ«71» وَاءِذْ قَتَلْتُم‌ْ نَفْساً فَادَّارَأْتُم‌ْ فِيهَاوَاللهُ مُخْرِج‌ٌ مَا كُنْتُم‌ْ تَكْتُمُون‌َ«72» فَقُلْنَا اضْرِبُوه‌ُ بِبَعْضِهَا كَذ'لِك‌َ يُحْيِي‌ اللهُ الْمَوْتَي‌' وَيُرِيكُم‌ْ ا´يَاتِه‌ِلَعَلَّكُم‌ْ تَعْقِلُون‌َ«73» ثُم‌َّ قَسَت‌ْ قُلُوبُكُم‌ْ مِن‌ْ بَعْدِ ذ'لِك‌َ فَهِي‌َ كَالْحِجَارَة‌ِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَة‌ً وَاءِن‌َّ مِن‌َ الْحِجَارَة‌ِلَمَا يَتَفَجَّرُ مِنْه‌ُ الاَْنْهَارُ وَاءِن‌َّ مِنْهَا لَمَا يَشَّقَّق‌ُ فَيَخْرُج‌ُ مِنْه‌ُ الْمَاءُ وَاءِن‌َّ مِنْهَا لَمَا يَهْبِط‌ُ مِن‌ْ خَشْيَة‌ِ اللهِ وَمَااللهُ بِغَافِل‌ٍ عَمَّا تَعْمَلُون‌َ«74»بقره

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

اظهار

اظهار به معنای «ظاهر کردن» بوده و درتجوید عبارت است از:

«اداء حرف ازمخرجش»

هرگاه نون ساکنه قبل از «حروف شش گانه حلقی» واقع شود، اظهار می شود. یعنی نون به صورت طبیعی و اصلی خود و بدون هیچ تغییری، از مخرجش اداء می شود.

حروف حلقی عبارتند از«ء- ه - ع - ح - غ- خ»

مثال: مِنهُم، أنعَمتَ، حَکِیمٌ خَبِیرٌ

ادغام

ادغام در لغت به معنای «ادخال - داخل نمودن» و در تجوید عبارت است از:

« حذف حرف ساکن و مشدد نمودن حرف بعدی »

هرگاه نون ساکنه یا تنوین، قبل از یکی از حروف «یرملون» یعنی (ی- ر- م- ل- و- ن- )واقع شود، نون ساکنه در آن حرف ادغام می شود. یعنی نون ساکنه خوانده نمی شود و به جای آن حرف مذکور مشدّد اداء میشود.

مثال: مَن یَهدِی، عَن نَفسٍ، مِن رَبِّکُم

نکته 1-: در چهارکلمه ی « دُنیَا- بُنیَانٌ- قِنوَانٌ- صِنوَانٌ » که نون ساکنه وحرف یرملون در یک کلمه قرار گرفته است، ادغام صورت نمی گیرد ونون اظهار میگردد.

نکته 2-: در دو مورد «یس * وَالقُرءَانِ الحَکِیمِ» و «ن * وَالقَلَمِ وَمَا یَسطُرُونِ» نیز در صورت وصل حروف مقطّعه به آیه بعد، نون اظهار می شود.

● اقلاب

اقلاب به معنای «دگرگون کردن - تبدیل نمودن» ودر تجوید عبارت است از :

« تبدیل کردن نون ساکنه به میم »

این کار زمانی صورت می گیرد که نون ساکنه به حرف «ب» برسد.

مثال:مِن بَعد  مم بعد دقت کنید که صدای «م» ایجاد شده باید از فضای بینی و به همراه کمی کشش اداء شود.(غنّه)

مثال: مُنبَثًّا- أنبِیَاءَ- سَمِیعٌ بَصِیرٌ

اخفاء

اخفاء به معنای «مخفی کردن» ودر تجوید عبارت است از:

« اداء نون ساکنه با حالتی بین اظهار و ادغام »

نون ساکنه نزد بقیه حروف (حروف مابقی) اخفاء می گردد.

در این حالت، نون از مخرج خود اداء نمی شود (یعنی سر زبان به محل خروج نون نمی چسبد) بلکه فقط صدای آن از فضای بینی خارج می شود (غنّه)؛ کمی هم باید کشیده شود وسپس حرف بعدی تلفّظ گردد.

مثال: أنتُم، مَنضُودٍ، مِن طِینٍ، اُنظُر، لَیَالٍ سَوِیًّا

 

تمرین:

1-اقلاب را تعریف کنید.

2-ادغام را بیان نمائید.

3-اقلاب را توضیح دهید.

4-اخفاء را شرح دهید.

5-از قران کریم برای چهار مورد فوق مثال بیاورید.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

احکام میم و نون مشدد و میم ساکنه

● احکام میم ونون مشدّد:

در صورتی که دو حرف میم و نون مشدّد باشند، صدای آنها با مقداری کشش از فضای بینی ادا می شود. به این حالت در اصطلاح غنّه می گویند. مانند: اِنَّا، مِمَّا ، مِنِّی

● احکام میم ساکنه:

میم ساکنه با توجه به حرفی که پس از آن قرار گرفته است، سه حالت به خود می گیرد. احکام سه گانه میم ساکنه عبارت است از:

1-ادغام 2-اخفاء 3-اظهار

١- ادغام

میم ساکنه فقط نزد حرف «م» ادغام می شود.

میم ساکنه خوانده نشده و به جان آن «م» بعدی مشدّد می شود. میم مشدّد باید با «غنّه» اداء شود و صدای آن باید به اندازه ی دو حرکت امتداد یابد.

مثال: کَم مِن- اِنَّکُم مُلَاقُوهُ- مِثلَهُم مَعَهُم

١- اخفاء

میم ساکنه نزد حرف «ب» اخفاء می گردد.

این اخفاء با حذف مخرج میم و ابقاء غنّه ی آن همراه است. و کشش غنّه نیز دو حرکت است.

نحوه اخفاء میم ساکنه نزد حرف «باء» به این شکل است که:

صدای میم ساکنه را ب اندازه ی دو حرکت می کشیم و سپس باء را تلفظ می کنیم. در هنگام کشش میم ساکنه، لبها را مقدار کمی از هم باز نگه می داریم.

باید توجه داشت که میم ساکنه حاصله از اقلاب نون ساکنه و تنوین هم نزد «ب» همین حکم را پیدا می کند و اخفاء می شود. پس در نهایت اقلاب نون ساکنه و اخفاء میم ساکنه به یک صورت انجام می شود.

مثال: وَهُم بَارِزُون- فَمَن بَدَّلَّهُ (فَمَم بَدَّلَّهُ) - خَبِیرٌ بِمَا- (خَبِیرُم بِمَا)

٢- اظهار

میم ساکنه در نزد بقیه حروف «اظهار» می شود، یعنی به صورت طبیعی خود از مخرجش اداء می گردد. پس نه کشش صدا و نه هیچ تغییر دیگری در میم ساکنه صورت نمی گیرد.

تمرین:

1-احکام میم ونون مشدد را بنویسید.

2-احکام سه گانه میم ساکنه را توضیح دهید.

3-احکام میم ونون مشدد و میم ساکنه را در ایات زیر مشخص نمائید:

أَفَتَطْمَعُون‌َ أَن‌ْ يُؤْمِنُوا لَكُم‌ْ وَقَدْ كَان‌َ فَرِيق‌ٌ مِنْهُم‌ْ يَسْمَعُون‌َ كَلاَم‌َ اللهِ ثُم‌َّيُحَرِّفُونَه‌ُ مِن‌ْ بَعْدِ مَا عَقَلُوه‌ُ وَهُم‌ْ يَعْلَمُون‌َ«75» وَاءِذَا لَقُوا الَّذِين‌َ ا´مَنُوا قَالُوا ا´مَنَّا وَاءِذَا خَلاَ بَعْضُهُم‌ْ اءِلَي‌'بَعْض‌ٍ قَالُوا أَتُحَدِّثُونَهُم‌ بِمَا فَتَح‌َ اللهُ عَلَيْكُم‌ْ لِيُحَاجُّوكُم‌ْ بِه‌ِ عِنْدَ رَبِّكُم‌ْ أَفَلاَ تَعْقِلُون‌َ«76» أَوَلاَ يَعْلَمُون‌َأَن‌َّ اللهَ يَعْلَم‌ُ مَا يُسِرُّون‌َ وَمَا يُعْلِنُون‌َ«77» وَمِنْهُم‌ْ اُمِّيُّون‌َ لاَيَعْلَمُون‌َ الْكِتَاب‌َ اءِلاَّ أَمَانِي‌َّ وَاءِن‌ْ هُم‌ْ اءِلاَّيَظُنُّون‌َ«78» فَوَيْل‌ٌ لِلَّذِين‌َ يَكْتُبُون‌َ الْكِتَاب‌َ بِاَيْدِيهِم‌ْ ثُم‌َّ يَقُولُون‌َ هَذَا مِن‌ْ عِنْدِ اللهِ لِيَشْتَرُوا بِه‌ِ ثَمَناًقَلِيلاً فَوَيْل‌ٌ لَهُم‌ْ مِمَّا كَتَبَت‌ْ أَيْدِيهِم‌ْ وَوَيْل‌ٌ لَهُم‌ْ مِمَّا يَكْسِبُون‌َ«79» وَقَالُوا لَن‌ْ تَمَسَّنَا النَّارُ اءِلاَّ أَيَّاماًمَعْدُودَة‌ً قُل‌ْ أَتَّخَذْتُم‌ْ عِنْدَ اللهِ عَهْدَاً فَلَن‌ْ يُخْلِف‌َ اللهُ عَهْدَه‌ُ أَم‌ْ تَقُولُون‌َ عَلَي‌ اللهِ مَا لاَتَعْلَمُون‌َ«80»بقره

 

 

 

 

 

 

احکام مد و قصر(اقسام، اسباب و شرایط)

این مبحث از مباحث مهم و شیرین تجوید است که اجرای احکام آن نقش زیادی در زیبایی لحن تلاوت دارد.

قبلا درباره مد صحبت کردیم ولی بمناسبت بحث قصر مجددا درباره مد توضیحاتی بیان می نمائیم.

«مد» از لحاظ لغوی به معنای «زیادت- افزونی» و از نظر تجوید عبارت است از:

«امتداد صوت درحروف مد بیش از میزان طبیعی»

«قصر» به معنای «کوتاهی» وضد مد است. در تجوید به معنای

«اداءحرف مد به اندازه طبیعی» آن می باشد.

هرگاه بعد از حروف مدی(الف مدی- واو مدی- یاء مدی )،«همزه» یا «سکون» واقع شود حرف مد باید بیش از میزان طبیعی کشیده شود.پس:

سبب مد دو تاست:همزه- سکون

باید دانست که «تشدید» هم به خاطر آن که یک حرف ساکن درون آن نهفته است، سبب مدمحسوب می شود.

مثال:

جاء- سوء- مفلحون(در وقف)-مومنین (در وقف) -ضالّین - اتحاجّونی- الم(الف لام میم )

اقسام مد عبارتند از:١- متّصل ٢- منفصل ٣- بدل ۴- لازم ۵- عارض ۶- لین

نکات مهم:

1- اگر حرف مد و«همزه» در یک کلمه قرار داشته باشند(مد متصل)، میزان کشش مد بیش از زمانی است که همزه در کلمه بعد واقع شود. (مد منفصل)

مد متصل می تواند مساوی مد منفصل هم کشیده شود.اما دیگر کمتر از منفصل نمی شود! باید توجه داشت حداکثر کشش مد متصل و منفصل 5/2 برابر حالت طبیعی است.

مثال مد متصل: تَشَاءُ

مثال مد منفصل: َلا اُشرِکُ بِهِ اَحَدًا- بَینَهُ اَمَدًا

 

 

٢- وقتی سبب مد،سکون «عارض» باشد که به خاطر وقف ایجاد شده است(سکون موقّت)،کشش مد به میزان حد اکثر3 برابرمد طبیعی مجاز است و حتی می توان مد آن را نیاورد، به این مد «مد عارض» گویند.

مثال:

اَلحِسَابُ (الحساب)- کِتَابُ (کِتَاب)- کثیر (کثیر)

 

3-وقتی سبب مد، سکون «لازم» باشد که ثابت و همیشگی است، و یا سبب، «تشدید» باشد(مدلازم) ، میزان کشش مد به حداکثر خود که سه برابر مد طبیعی است،می رسد و کمتر از آن جایز نیست.

مثال: الان- ضالّین- طسم (طا سیمّیم)

 

4-دوحرف (و- ی) ساکنه ماقبل مفتوح نیز که قبلا در بحث صفت «لین»آنها را شناختیم، حرف مد محسوب می شوند ولی سبب مدشان، فقط سکون است. میزان کشش هم مانند مد عارض است.به این مد «مد لین» گویند.

باید دقت کنیم که در موقع کشش مد لین، فتحه ماقبل را به جای واو و یاء ساکنه، مد ندهیم!

مثال:

خَوفٍ(خَوف) - اِلَیکَ (اِلَیک) - حم عسق (حا میم عین سین قاف)

 

تمرین:

1-چه موقع حرف مد باید بیش از میزان طبیعی کشیده شود؟

2-«مد عارض» را تعریف نمائید.

انواع مد را درایات زیر مشخص کنید:

بلی‌'مَن‌ْ كَسَب‌َ سَيِّئَة‌ً وَأَحَاطَت‌ْ بِه‌ِ خَطِيئَتُه‌ُ فَأُول'ئِك‌َ أَصْحَاب‌ُ النَّارِ هُم‌ْ فِيهَا خَالِدُون‌َ«81» وَالَّذِين‌َ ا´مَنُواوَعَمِلُوا الصَّالِحَات‌ِ اُول'ئِك‌َ أَصْحَاب‌ُ الْجَنَّة‌ِ هُم‌ْ فِيهَا خَالِدُون‌َ«82» وَاءِذْ أَخَذْنَا مِيثَاَِ بَنِي‌ اءِسْرَائِيل‌َلاَتَعْبُدُون‌َ اءِلاَّ اللهَ وَبِالْوَالِدَيْن‌ِ اءِحْسَاناً وَذِي‌ الْقُرْبَي‌' وَالْيَتَامَي‌' وَالْمَسَاكِين‌ِ وَقُولُوا لِلنَّاس‌ِ حُسْناًوَأَقِيمُوا الصَّلاَة‌َ وَا´تُوا الزَّكَاة‌َ ثُم‌َّ تَوَلَّيْتُم‌ْ اءِلاَّ قَلِيلاً مِنْكُم‌ْ وَأَنْتُم‌ْ مُعْرِضُون‌َ«83» وَاءِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَكُم‌ْلاَتَسْفِكُون‌َ دِمَاءَكُم‌ْ وَلاَ تُخْرِجُون‌َ أَنْفُسَكُم‌ْ مِن‌ْ دِيَارِكُم‌ْ ثُم‌َّ أَقْرَرْتُم‌ْ وَأَنْتُم‌ْ تَشْهَدُون‌َ«84» ثُم‌َّ أَنْتُم‌ْه'ؤُلاَءِ تَقْتُلُون‌َ أَنْفُسَكُم‌ْ وَتُخْرِجُون‌َ فَرِيقاً مِنْكُم‌ْ مِن‌ْ دِيَارِهِم‌ْ تَظَاهَرُون‌َ عَلَيْهِم‌ْ بِالاءِثْم‌ِ وَالْعُدْوَان‌ِ وَاءِن‌ْيَأْتُوكُم‌ْ اُسَارَي‌' تُفَادُوهُم‌ْ وَهُوَ مُحَرَّم‌ٌ عَلَيْكُم‌ْ اءِخْرَاجُهُم‌ْ أَفَتُؤْمِنُون‌َ بِبَعْض‌ِ الْكِتَاب‌ِ وَتَكْفُرُون‌َ بِبَعْض‌ٍفَمَا جَزَاءُ مَن‌ْ يَفْعَل‌ُ ذ'لِك‌َ مِنْكُم‌ْ اءِلاَّ خِزْي‌ٌ فِي‌ الْحَياة‌ِ الدُّنْيَا وَيَوْم‌َ الْقِيَامَة‌ِ يُرَدُّون‌َ اءِلَي‌' أَشَدِّ الْعَذَاب‌ِ وَمَااللهُ بِغَافِل‌ٍ عَمَّا تَعْمَلُون‌َ«85» اُوْل'ئِك‌َ الَّذِين‌َ اشْتَرَوُا الْحَيَاة‌َ الدُّنْيَا بِالاْ´خِرَة‌ِ فَلاَ يُخَفَّف‌ُ عَنْهُم‌ُ الْعَذَاب‌ُوَلاَ هُم‌ْ يُنْصَرُون‌َ«86»بقره

 

 

 

 

 

 

حکم فواتح سور و حروف مقطعه

از مجموع 114 سوره ی قرآن کریم 29 سوره با حروف مقطّعه آغاز می شود که آن حروف با اسم خود خوانده می شوند.

حروف مقطّعه بدون تکرار14 حرف عربی است که عبارتند از:

( ا،ح،ر،س،ص،ط،ع،ق،ک،ل،م،ن،ه،ی)

این حروف را ، برای سهولت یادگیری درجمله ی (صِرَاطُ عَلِیٍّ حَقٌّ نُمَسِّکُهُ) گردآوری کرده اند.

حروف مقطّعه به پنج دسته تقسیم می شوند:

خوانده می شود

نوشته می شود

تعداد حروف

صاد

ص

یک حرفی ها

قاف

ق

نون

ن

طا ها

طه

دو حرفی ها

طا سین

طس

یا سین

یس

حا میم

حم

الف لام میم

الم

سه حرفی ها

الف لام را

الر

طا سین میم

طسم

الف لام میم صاد

المص

چهار حرفی ها

الف لام میم را

المر

کاف ها یا عین صاد

کهیعص

 

پنج حرفی ها

حا میم عین سین قاف

حم عسق

 

تمرین:

1-  در چند سوره قران حروف رمزی وجود دارد؟

2-5نمونه از حروف رمزی را بنویسید.

حرف رمزی در ایات زیر چگونه خوانده می شود:

طه‌«1» مَا أَنزَلْنَا عَلَيْك‌َ الْقُرْا´ن‌َ لِتَشْقَي‌'

طسم‌«1» تِلْك‌َ ا´يَات‌ُ الْكِتَاب‌ِ الْمُبِين‌ِ

طس‌ تِلْك‌َ ا´يَات‌ُ الْقُرْا´ن‌ِ وَكِتَاب‌ٍ مُبِين‌ٍ

الم‌«1» أَحَسِب‌َ النَّاس‌ُ أَن‌ يُتْرَكُوا أَن‌ يَقُولُوا ا´مَنَّا وَهُم‌ْ لاَ يُفْتَنُون‌َ«2

 

 

 

 

 

 

وقف و ابتدا

وقف و ابتدا در قرائت، عبارت است از:

« قطع صوت درحین قرائت قرآن با تجدید نفس و سپس ادامه ی قرائت»

نحو ی وقف بر آخر کلمات:

١- وقف بدون تغییر

در صورتی است که حرف آخر کلمه ساکن یا یکی از حروف مدّی باشد، در این دو حالت هنگام وقف، هیچ تغییری در آن داده نشده و به همان صورت وقف می گردد. مانند:

اَقدَامَکُم، وَ لَا تُسرِفُوا

٢-وقف به ابدال

ابدال به معنی تبدیل کردن حرفی به حرف دیگر است. وقف ابدال در دو مورد می باشد:

الف: اگر حرف آخر کلمه تاء گرد ( تا تأنیث) باشد، در هنگام وقف، به هاء ساکن تبدیل می شود. مانند:

ءَاتُوا الزَّکَوةَ  ءَاتُوا الزُّکَوه

لُمَزَةٍ  لُمَزَه

ب- در صورتی که حرف آخر کلمه دارای تنوین نصب( ً ) باشد، در هنگام وقف، تنوین به الف مدّی تبدیل می شود. مانند:

کِتَاباً  کِتَابَا

هُدًی  هُدَی

جَزَاءً  جَزَاءَا

٣- وقف به اسکان

وقف به اسکان عبارت است از ساکن کردن حرف آخر کلمه در هنگام وقف.

وقف به اسکان در صورتی است که حرف آخر کلمه متحرک یا دارای تنوین جرّ ( ٍ ) یا رفع ( ٌ ) باشد.

مانند:

یَتَسَاءَلُونَ  یَتَسَاءَلُون

بِالقَلَمِ  بِالقَلَم

نَستَعِینُ  نَستَعِین

کَبَدٍ  کَبَد

اَلِیمٌ  اَلِیم

نشانه های وقف:

مـ: نشانه ی وقف لازم که حتماً باید در آن محل وقف شود.

قلی: نشانه ی وقف برتر و تأکید بر وقف است.

ج: نشانه ی وقف جایزی است که وصل آن نیز اشکالی ندارد.

صلی: نشانه ی وقف جایزی است که وصل آن برتر است.

لا: نشانه ی جایز نبودن وقف است.

دربرخی قرآن ها نشانه ی ( ط ) برای تأکید در وقف، ( ز ) برای وقف جایزی که وصل آن بهتر است، ( ص ) برای وقف در مواردی که نفس قاری برای ادامه ی قرائت کافی نیست؛ قرار داده شده است.

 

تمرین:

1-علامت لا در وقف نشانه چیست؟

2-علامت صلی در وقف برای چیست؟

3-علامت قلی در وقف را توضیح دهید.

 

 

 

 

 

 

 

احکام هاء ضمیر

حرکت هاء ضمیر در صورتی که حرف قبل وبعد از آن دارای صدای کوتاه باشد، اشباعمی شود. اشباع در لغت به معنای سیر کردن و در اصطلاح عبارت است از:

تبدیل صدای کوتاه به صدای کشیده یا حرف مدّی.

مانند:

لَهُ مَقَالِیدُ که خوانده می شود: لَهُو مَقَالِیدُ

عِلمِهِ اِلَّّا که خوانده می شود: عِلمِهِی اِلَّا

موارد عدم اشباع هاء ضمیر، عبارت است از:

١- ماقبل آن ساکن باشد، مانند: مِنهُ، اِلَیهِ

٢-ماقبل آن یکی از حروف مدّی باشد، مانند: هَدَاهُّ، کُلُوهُ، فِیهِ

٣-حرف مابعد آن ساکن یا مشدّد باشد. مانند: لَهُ الحَمدُ، لَهُ الدِّینُ، بِهِ الَّذِینَ

تمرین:

1-هاء ضمیر چه موقع اشباع می شود؟

2-هاء ضمیر چه موقعی اشباع نمی شود؟

3-موارد اشباع یا عدم اشباع هاء ضمیر در ایات زیر را مشخص نمائید:

وَلاَ تُجَادِلُوا أَهْل‌َ الْكِتَاب‌ِ اءِلاَّ بِالَّتِي‌ هِي‌َ أَحْسَن‌ُ اءِلاَّ الَّذِين‌َ ظَلَمُوا مِنْهُم‌ْ وَقُولُوا ا´مَنَّا بِالَّذِي‌ اُنزِل‌َ اءِلَيْنَاوَأُنزِل‌َ اءِلَيْكُم‌ْ وَاءِل'هُنَا وَاءِل'هُكُم‌ْ وَاحِدٌ وَنَحْن‌ُ لَه‌ُ مُسْلِمُون‌َ«46» وَكَذ'لِك‌َ أَنزَلْنَا اءِلَيْك‌َ الْكِتَاب‌َ فَالَّذِين‌َا´تَيْنَاهُم‌ُ الْكِتَاب‌َ يُؤْمِنُون‌َ بِه‌ِ وَمِن‌ْ ه'ؤُلاَءِ مَن‌ يُؤْمِن‌ُ بِه‌ِ وَمَا يَجْحَدُ بِا´يَاتِنَا اءِلاَّ الْكَافِرُون‌َ«47» وَمَاكُنت‌َ تَتْلُوا مِن‌ قَبْلِه‌ِ مِن‌ كِتَاب‌ٍ وَلاَ تَخُطَّه‌ُ بِيَمِينِك‌َ اءِذاً لاَرْتَاب‌َ الْمُبْطِلُون‌َ«48» بَل‌ْ هُوَ ا´يَات‌ٌ بَيِّنَات‌ٌفِي‌ صُدُورِ الَّذِين‌َ اُوتُوا الْعِلْم‌َ وَمَا يَجْحَدُ بِا´يَاتِنَا اءِلاَّ الظَّالِمُون‌َ«49» وَقَالُوا لَوْلاَ اُنزِل‌َ عَلَيْه‌ِ ا´يَات‌ٌ مِن‌رَّبِّه‌ِ قُل‌ْ اءِنَّمَا الا´يَات‌ُ عِندَ اللهِ وَاءِنَّمَا أَنَا نَذِيرٌ مُّبِين‌ٌ«50»عنکبوت

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

                                  ‫ ﻣﺸﺨﺼﺎت و اﻃﻼﻋﺎت آﻣﺎري قرآن کریم

                                 ‫١. ﻗﺮﺁن داراي ﭼﻨﺪ »ﺳﻮرﻩ« اﺳﺖ؟

                                          ‫٢. ﻗﺮﺁن ﭼﻨﺪ »ﺁﻳﻪ« دارد؟

              ‫٣. ﭼﻪ ﺗﻌﺪاد »ﻧﻘﻄﻪ« در ﻗﺮﺁن ﺑﻪ آﺎر ﺑﺮدﻩ ﺷﺪﻩ اﺳﺖ؟

                                        ‫۴. ﻗﺮﺁن ﭼﻨﺪ »ﻓﺘﺤﻪ« دارد؟

                          ‫۵. ﻗﺮﺁن ﺑﻪ ﭼﻨﺪ »رآﻮع« ﺗﻘﺴﻴﻢ ﺷﺪﻩ اﺳﺖ؟

                   ‫۶. ﻗﺮﺁن ﭼﻨﺪ ﺑﺴﻢ اﷲ اﷲ اﻟﺮﺣﻤﻦ اﻟﺮﺣﻴﻢ« دارد؟

                  ‫٧. ﭼﻪ ﺗﻌﺪاد »ﻣﺤﻞ وﻗﻒ« در ﻗﺮﺁن وﺟﻮد دارد؟

                                 ‫٨. ﻗﺮﺁن داراي ﭼﻨﺪ »ﺣﺰب« اﺳﺖ؟

                       ‫٩. ﭼﻨﺪ »آﺴﺮﻩ« در ﻗﺮﺁن ﺑﻪ آﺎر رﻓﺘﻪ اﺳﺖ؟

                       ‫٠١. ﭼﻪ ﺗﻌﺪاد »ﺗﺸﺪﻳﺪ« در ﻗﺮﺁن وﺟﻮد دارد؟

                         ‫١١. ﻗﺮﺁن آﺮﻳﻢ داراي ﭼﻨﺪ »ﺣﺮف« اﺳﺖ؟

                                      ‫٢١. ﻗﺮﺁن ﭼﻨﺪ »ﺿﻤﻪ« دارد؟

                         ‫٣١. ﭼﻨﺪ »ﻣﺪ« در ﻗﺮﺁن ﺑﻪ آﺎر رﻓﺘﻪ اﺳﺖ؟

                                                     ‫ْ

                                ‫۴١. ﻗﺮﺁن داراي ﭼﻨﺪ »ﺟﺰء« اﺳﺖ؟

                                    ‫۵١. ﻗﺮﺁن ﭼﻨﺪ »ﺑﺴﻢ اﷲ« دارد؟

                                   ‫۶١. ﻗﺮﺁن داراي ﭼﻨﺪ کلمه اﺳﺖ؟

                                      ‫٧١. ﻗﺮﺁن ﭼﻨﺪ »همزه« دارد؟

        ‫٨١. ﻗﺮﺁن ﺑﺎ ﭼﻨﺪ »ﺑﺴﻢ اﷲ اﻟﺮﺣﻤﻦ اﻟﺮﺣﻴﻢ« ﺷﺮوع ﻣﻲﺷﻮد؟

                      ‫٩١. ﻧﺎم »ﻗﺮﺁن« ﭼﻨﺪ ﺑﺎر در ﻗﺮﺁن ﺁﻣﺪﻩ اﺳﺖ؟

                                                          ‫ﭘﺎﺳﺦﻫﺎ:

                               ‫١. ﻗﺮﺁن داراي »114« ﺳﻮرﻩ اﺳﺖ.

                                 ‫٢. ﻗﺮﺁن داراي »6236« ﺁﻳﻪ اﺳﺖ.

          ‫٣. ﺗﻌﺪاد »101503« ﻧﻘﻄﻪ در ﻗﺮﺁن ﺑﻪ آﺎر رﻓﺘﻪ اﺳﺖ.

                       ‫۴. ﻗﺮﺁن آﺮﻳﻢ داراي »93243« ﻓﺘﺤﻪ اﺳﺖ.

                      ‫۵. ﻗﺮﺁن ﺑﻪ »1000« رکوع ﺗﻘﺴﻴﻢ ﺷﺪﻩ اﺳﺖ.

                    ‫۶. ﻗﺮﺁن »114« ﺑﺴﻢ اﷲ اﻟﺮﺣﻤﻦ اﻟﺮﺣﻴﻢ دارد.

               ‫٧. ﺗﻌﺪاد »5098« ﻣﺤﻞ وﻗﻒ در ﻗﺮﺁن وﺟﻮد دارد.

                            ‫٨. ﻗﺮﺁن داراي »120« ﺣﺰب ﻣﻲﺑﺎﺷﺪ.

         ‫٩. »39586« ﻋﺪد ﺗﺸﺪﻳﺪ در ﻗﺮﺁن ﺑﻪ آﺎر ﺑﺮدﻩ ﺷﺪﻩ اﺳﺖ.

        ‫٠١. »19253« ﻋﺪد ﺗﺸﺪﻳﺪ در ﻗﺮﺁن ﺑﻪ آﺎر ﺑﺮدﻩ ﺷﺪﻩ اﺳﺖ.

                 ‫١١. ﻗﺮﺁن کرﻳﻢ داراي »323671« ﺣﺮف اﺳﺖ.

                       ‫٢١. ﻗﺮﺁن داراي »4808« ﻋﺪد ﺿ ّﻪ اﺳﺖ.

                              ‫

                ‫٣١. »١٧٧١« ﻋﺪد ﻣﺪ در ﻗﺮﺁن ﺑﻪ آﺎر رﻓﺘﻪ اﺳﺖ.

                                             ‫ْ

                                       ‫۴١. ﻗﺮﺁن »30« ﺟﺰء دارد.

                                   ‫۵١. ﻗﺮﺁن »115« ﺑﺴﻢ اﷲ دارد.

                           ‫۶١. ﻗﺮﺁن داراي »77701« کلمه  اﺳﺖ.

               ‫٧١. »3272« ﻋﺪد هﻤﺰﻩ در ﻗﺮﺁن ﺑﻜﺎر رﻓﺘﻪ اﺳﺖ.

           ‫٨١. ﻗﺮﺁن ﺑﺎ »ﻳﻚ« ﺑﺴﻢ اﷲ اﻟﺮﺣﻤﻦ اﻟﺮﺣﻴﻢ ﺁﻏﺎز ﻣﻲﺷﻮد.

                                                 ‫٩١. »هﻔﺘﺎد ﺑﺎر«.

 

پایان